ماه ششم | روز دوم

 بامداد


 

     آن را بدین طور بخورید: کمرِ شما بسته، و نعلین بر پایهای شما، و عصا در دستِ شما، و آن را به تعجیل بخورید، چونکه فصح خداوند است.

     برخیزید و بروید زیرا که این آرامگاه شما نیست – در اینجا شهری باقی نداریم بلکه آینده را طالب هستیم – پس برای قوم خدا آرامیِ سَبَّت باقی می ماند.

     کمرهای خود را بسته، چراغهای خود را افروخته بدارید. و شما مانند کسانی باشید که انتظارِ آقای خود را می کشند که چه وقت از عروسی مراجعت کند تا هر وقت آید و در را بکوبد، بی درنگ برای او باز کنند. خوشابحال آن غلامان که آقای ایشان چون آید، ایشان را بیدار یابد – لهذا کمر دلهای خود را ببندید و هوشیار شده، امیدِ کاملِ آن فیضی را که در مکاشفۀ عیسی مسیح به شما عطا خواهد شد، بدارید.

     یک چیز می کنم که آنچه در عقب است فراموش کرده … در پیِ مقصد می کوشم به جهت اِنعامِ دعوتِ بلندِ خدا که در مسیح عیسی است. پس جمیع ما که کامل هستیم، این فکر را داشته باشیم.

خروج 11:12 ؛ میکا 10:2 ؛ عبرانیان 14:13 ؛ عبرانیان 9:4 ؛ لوقا 12: 35-37 ؛ اول پطرس 13:1 ؛ فیلیپیان 3: 13-15

شامگاه


خداوند نصیب ِقسمت و کاسۀ من است.

     ورثۀ خدا و هم ارثِ با مسیح – همه چیز از آنِ شما است – محبوبم از آنِ من است – پسر خدا … مرا محبت نمود و خود را برای من داد.

     خداوند به هارون گفت: تو در زمینِ ایشان هیچ ملک نخواهی یافت، و در میانِ ایشان برای تو نصیبی نخواهد بود، نصیبِ تو و ملکِ تو در میان بنی اسرائیل من هستم.

     کیست برای من در آسمان؟ و غیر از تو هیچ چیز را در زمین نمی خواهم. اگر چه جسد و دلِ من زائل گردد، لیکن صخرۀ دلم و حصۀ من خداست تا ابدالآباد.

     چون در وادیِ سایۀ موت نیز راه روم از بدی نخواهم ترسید زیرا تو با من هستی؛ عصا و چوب دستی تو مرا تسلّی خواهد داد – می دانم به کِه ایمان آوردم و مرا یقین است که او قادر است که امانت مرا تا به آن روز حفظ کند.

     ای خدا، تو خدای من هستی. در سَحَر تو را خواهم طلبید. جانِ من تشنۀ تو است و جسدم مشتاقِ تو در زمینِ خشکِ تشنۀ بی آب.

مزمور 5:16 ؛ رومیان 17:8 ؛ اول قرنتیان 21:3 ؛ غزل غزلها 16:2 ؛ غلاطیان 20:2 ؛ اعداد 20:18 ؛ مزمور 73 :25-26 ؛ مزمور 4:23 ؛ دوم تیموتاؤس 12:1 ؛ مزمور 1:63