ماه چهارم | روزشانزدهم

 بامداد


اما من در حیرت خود گفتم که از نظر تو منقطع شده ام. لیکن چون نزد تو فریاد کردم، آواز تضرّع مرا شنیدی.

     در خلاب ژرف فرو رفته ام جائی که نتوان ایستاد. به آبهای عمیق در آمده ام و سیل مرا می پوشاند – آبها از سر من گذشت. پس گفتم: منقطع شدم. آنگاه ای خداوند، از عمقهای سیاه چال اسم تو را خواندم. آواز مرا شنیدی. پس گوش خود را از آه و استغاثۀ من مپوشان. در روزی که تو را خواندم نزدیک شده فرمودی که نترس.

     مگر خدا تا به ابد ترک خواهد کرد و دیگر هرگز راضی نخواهد شد؟ آیا رحمت او تا به ابد زائل شده است و قول او باطل گردیده تا ابدالآباد؟ آیا خدا رأفت را فراموش کرده و رحمتهای خود را در غضب مسدود … ساخته است؟ پس گفتم: این ضعف من است … زهی سالهای دست راست حضرت اعلی! کارهای خداوند را ذکر خواهم نمود زیرا کار عجیب تو را که از قدیم است به یاد خواهم آورد – اگر باور نمی کردم که احسان خداوند را در زمین زندگان ببینم!

مزمور 22:31 ؛ مزمور 2:69 ؛ مراثی ارمیا 3: 54-57 ؛ مزمور 77: 7-11 ؛ مزمور 13

شامگاه


     چون مرا خوانَد، او را اجابت خواهم کرد. من در تنگی با او خواهم بود و او را نجات خواهم داد.

     و یَعبیص از خدای اسرائیل استدعا نموده گفت: کاش که مرا برکت می دادی و حُدود مرا وسیع می گردانیدی و دست تو با من می بود و مرا از بلا نگاه می داشتی تا محزون نشوم. و خدا آنچه را که خواست به او بخشید.

     آنچه را که به تو بدهم طلب نما. سلیمان به خدا گفت: … الآن حکمت و معرفت را به من عطا فرما تا به حضور این قوم خروج و دخول نمایم – و خدا به سلیمان حکمت و فطانت از حدّ زیاده و وُسعتِ دل مثلِ ریگِ کنارۀ دریا عطا فرمود.

     و آسا یهُوّه خدای خود را خوانده گفت: ای خداوند، نُصرت دادن به زورآوران یا به بیچارگان نزد تو یکسان است … ای یهُوّه، تو خدای ما هستی … پس مگذار که انسان بر تو غالب آید … آنگاه خداوند حَبَشیان را به حضور آسا … شکست داد.

     ای که دعا می شنوی، نزد تو تمامی بشر خواهند آمد.

مزمور 15:91 ؛ اول تواریخ ایام 10:4 ؛ دوم تواریخ ایام 1: 7-8 و 10 ؛ اول پادشاهان 29:4 ؛ دوم تواریخ ایام 14: 12-13 ؛ مزمور 2:65