ماه چهارم | روزچهاردهم

 بامداد


  جان من سیر خواهد شد چنانکه از مغز و پیه؛ و زبان من به لبهای شادمانی تو را حمد خواهد گفت چون تو را بر بستر خود یاد می آورم و در پاسهای شب در تو تفکر می کنم.

            ای خدا، فکرهای تو نزد من چقدر گرامی است و جملۀ آنها چه عظیم است! اگر آنها را بشُمارم، از ریگ زیاده است. وقتی که بیدار می شوم هنوز نزد تو حاضر هستم – کلام تو به مذاق من چه شیرین است و به دهانم از عسل شیرین تر – محبت تو از شراب نیکو تر است.

            چنانکه سیب در میان درختان جنگل، همچنان محبوب من در میان پسران است. در سایۀ وی به شادی نشستم و میوه اش برای کامم شیرین بود. مرا به میخانه آورد و عَلَمِ وی بالای سر من محبت بود – سیمایش مثل لبنان و مانند سروهای آزاد برگزیده است. دهان او بسیار شیرین و تمام او مرغوب ترین است. این است محبوب من و این است یار من.

مزمور 63: 5-6 ؛ مزمور 139: 17-18 ؛ مزمور 103:119 ؛ غزل غزلها 2:1 ؛ مزمور 25:73 ؛ غزل غزلها 2: 3-4 ؛ غزل غزلها 5: 15-16

شامگاه


شادیِ نجاتِ خود را به من باز ده.

     طریقهای او را دیدم و او را شفا خواهم داد و او را هدایت نموده به او و به آنانی که با وی ماتم گیرند تسلّیِ بسیار خواهم داد.

     خداوند می گوید: بیائید تا با همدیگر محاجه نمائیم. اگر گناهان شما مثل ارغوان باشد، مانند برف سفید خواهد شد. و اگر مثل قرمز سُرخ باشد، مانند پشم خواهد شد – ای فرزندان مُرتد، بازگشت نمائید و من ارتدادهای شما را شفا خواهم داد. و (می گویند:) اینک نزد تو می آئیم زیرا که تو یهُوّه خدای ما هستی – آنچه خدا یهُوّه می گوید خواهم شنید زیرا به قوم خود و به مُقدّسان خویش به سلامتی خواهد گفت تا به سوی جهالت برنگردند.

     ای جان من، خداوند را مُتبارک بخوان و جمیع احسانهای او را فراموش مکُن. که تمام گناهانت را می آمرزد و همۀ مرضهای تو را شفا می بخشد – جان مرا برمی گرداند – ای خداوند، تو را حمد می گویم زیرا به من غضبناک بودی اما غضبت برگردانیده شده، مرا تسلی می دهی.

     مرا تقویت کُن تا رستگار گردم.

     من هستم؛ من که به خاطر خود، خطایای تو را محو ساختم و گناهان تو را به یاد نخواهم آورد.

مزمور 12:51 ؛ اشعیا 18:57 ؛ اشعیا 18:1 ؛ ارمیا 22:3 ؛ مزمور 8:85 ؛ مزمور 102: 2-3 ؛ مزمور 3:23 ؛ اشعیا 1:12 ؛ مزمور 117:119 ؛ اشعیا 25:43